آندریا در جستجوی خانواده بیولوژیکی خود، احساس می‌کند توسط تهدیدی نامرئی دنبال می‌شود. زنان دیگری پیش از او، همان سرنوشت تلخ را تجربه کرده‌اند. بیست سال پیش، در سمت دیگر جهان، کامیله که شیفته ماری است، تلاش می‌کند او را از تهدیدی که بر سرش سایه افکنده آگاه کند و ...

پدرو از اسپانیا به آرژانتین سفر می‌کند تا در خانه عمویش تعطیلاتی بگذراند، جایی که دوباره با ماکسی، دوست دوران کودکی‌اش، ملاقات می‌کند. ماکسی وقتی متوجه می‌شود پدرو همجنس‌گرا است، شگفت‌زده می‌شود. وقتی ماکسی متوجه می‌شود که نامزد سابقش نیز در آنجا حضور دارد، از پدرو می‌خواهد تا برای بازپس‌گرفتن او وانمود کند که دوست‌پسرش است. پدرو این بازی را قبول می‌کند، بی‌آنکه از خطرات بازی با عشق آگاه باشد و ...